از متن سرخ حادثه ها، از غبارها
قد می کشید در تپش انفجارها
از راه می رسند خبرهای شعله ور
آتش گرفته دامن فصل بهارها
مثل انار، گریه ی سرخی است در دلم
بعد از شما شکسته تمام انارها
ما وارثان داغ شماییم در زمین
خون شماست بر ورق روزگارها
دل را سپرده اید به دریای حادثه
ای ماهیان سرخ به دریا دچارها
از خود بریده اید، بریدن که ساده نیست
دل برده اید از همه ی زنده زارها
امضای خون زدید که جان را فدا کنید
زیر سؤال رفته همه اعتبارها!
بعد از شما زمین و زمان گریه می کند
جاری شده است روی زمین جویبارها
بی دست و پا و سر، به کجا می روید هان؟
دارید می روید به پای قرارها؟
اینجا قرار بر سر دار است؛ دار عشق
لرزیده دار از نفس سر به دارها
افسانه نیست، دفتر تاریخ شاهد است
حسین سنگری
http://irafta.com/poembooks.aspx?id=660
از جان گذشته اید، نه یک، بلکه باره